دعا و مقایسه آن با قانون جذب!
در قانون جذب ادعا میشود که اگر انسان به خواسته خود احساس مثبت دهد و آن را مورد تجسم و تصویرپردازی ذهنی قرار دهد کائنات همان خواسته را برایش ایجاد میکنند. طرفداران قانون جذب می گویند به هرچه بیندیشی همان اتفاق می افتد.
مقدمه:
امروزه در کشور ایده جدیدی به نام قانون جذب مطرح است که تاکنون برای تبلیغ این اندیشه چند بار از تلویزیون فیلمی به نام فیلم راز پخش شده است. در باب قانون جذب تاکنون بیش از ۱۱۵ جلد کتاب در کشور ترجمه و چاپ شده است. سمینارها و کارگاههای جذب هم اکنون هم در بسیاری از شهرها توسط بعضی از سخنرانان مشهور و نیمه مشهور برگزار میشود. قانون جذب غیر از آن که نام عرفان نوین به خود گرفته است حرفهای زیادی در باب دعا دارد. متأسفانه بسیاری از افراد متدین هم تصور میکنند قانون جذب برآمده از متون اسلامی و یا دست کم مورد تأیید اسلام است. در این ماه شریف تصمیم گرفتیم گفتههای طرفداران قانون جذب در باره دعا را با ترازوی اندیشه رهبری بسنجیم تا دست کم افراد متدین باور کنند که دعای جذبی از منظر معارف دینی اساساً دعا نیست.
تعریف قانون جذب
در قانون جذب ادعا میشود که اگر انسان به خواسته خود احساس مثبت دهد و آن را مورد تجسم و تصویرپردازی ذهنی قرار دهد کائنات همان خواسته را برایش ایجاد میکنند. طرفداران قانون جذب می گویند به هرچه بیندیشی همان اتفاق می افتد، چه مثبت و چه منفی. از این رو عقیده دارند که اگر به امور دلخواهت به صورت مداوم بیندیشی به آن میرسی و این قانون خلقت است که افکار تبدیل میشوند به اجسام. (کتاب راز، راندا برن، ص ۳۴ و فیلم راز)
از همین منظر ادعا میکنند دعا در اسلام معنایش همان قانون جذب است چرا که اسلام هم میخواهد شما به خواسته خود بیشتر فکر کنید و به صورت مکرر آن را بر زبان جاری کنی تا در عالم خارج محقق شود.
علت نام گذاری این ایده به نام «جذب» این است که معتقدند بزرگترین دکل مخابراتی روی زمین ذهن انسان است که قادر است همه رویدادهای دلخواهتان را به سمت شما جذب کند. ذهن انسان، قدرتی بی نظیر دارد که اگر به امری احساس مثبت دهد و با آن مأنوس باشد آن را در عالم خارج تبدیل به یک رویداد خارجی کرده و جذب زندگی انسان میکند.
دعا در اندیشه رهبری
دعا در نگاه رهبری سه خصوصیت برجسته دارد که نه تنها این سه ویژگی در قانون جذب دیده نمیشود؛ بلکه تفسیری مباین یافتهاند.
۱ ـ خشوع و خاکساری
از منظر رهبری دعا چیزی است که قوامش به خضوع در پیشگاه خالق هستی است. در دعا انسان به خشوع روی میآورد و تواضع و خاکساری در او نمود پیدا میکند. ایشان فرمودهاند:
«مطلب اصلی دعا چیست؟ خشوع در مقابل پروردگار. اصل دعا این است. این که میبینید از قول پیغمبر نقل شده است که فرمود؛ الدعا مخ العباده، مغز عبادت دعاست، به خاطر این است که در دعا حالتی وجود دارد که عبارت است از وابستگی مطلق به پروردگار و خشوع در مقابل او.» (۲۸/۱۱/۱۳۷۳)
جای دیگر اشاره کردهاند:
«مغز هر عبادتی دعاست. عبادت برای همین است که بتواند انسان را در مقابل خدای متعال خاشع و دلش را نیز مطیع و تسلیم کند. این اطاعت و خشوع در مقابل خداوند هم از نوع تواضع و خشوع و خضوع انسانها در مقابل یکدیگر نیست، بلکه به معنای خشوع و خضوع در مقابل خیر مطلق، جمال مطلق، حسن مطلق و فضل مطلق است.»(۲۱/۷/۱۳۸۵)
باید دانست دعایی که در قانون جذب مورد تأکید است تنها مطالبه گری است نه خشوں یعنی انسان به خواستن دعوت میشود و بس؛ بدون این که خاکساری در مقابل خداوند ارزش به حساب آید. در قانون جذب دعایی مطرح است که در آن از تضرع خبری نیست و به دیگران گفته میشود؛ خواستههای خود را تجسم کنید و به آن تصویرگری ذهنی دهید. براستی اگر کسی اهداف خود را به شکل تصویر ذهنی در بیاورد و طلبکارانه منتظر بماند این طلب وصول شده و تصویرِ ذهنیاش، تبدیل به رویدادی بیرونی گردد، آیا در چنین عملی خشوع و خضوع سهمی دارد؟
چهره مشهور جذب در ابتدای کتابش دیگران را به مطالبه گری دعوت میکند و در همان صفحه نخست ۱۲ بار جمله «حق توست که» را تکرار کرده و میگوید: «حق شماست که زندگی معرکهای داشته باشی» (قدرت، راندا برن، ترجمه نفیسه معتکف، ص ۱۳)
وین دایر در این باب گفته است:
«باید هر شب پیش از خواب رفتن، دو کلمه ثروت و موفقییت را آن قدر تکرار کنید تا خوابتان ببرد. چون هر چه را قبل از خوابیدن و در حالت خلسه پیش از خواب با خودتان نجوا کنید بر ضمیر ناخوداگاهتان نقش میبندد.»(وین دایر، راز قانون جذب، ص ۱۴۰)
در عبارت وین دایر فقط به ادای جملات دعوت شده و به تکرار دو کلمه ثروت و موفقیت اکتفا شده و اساساً ذکری از خضوع و خشوع در میان نیست.
راندا برن به مراقبه (که تعبیری دیگر از دعاست) دعوت کرده است ولی دعا را چنین تعریف کرده است:
«بدون استثناء تک تک مربیان این کتاب (کتاب راز) مراقبه را سرلوحه کارهای روزانه خود قرار دادهاند. مراقبه ذهنت را آرام میکند. میتوانی با مراقبه سه تا ده دقیقهای شروع کنی. عبارت «من بر افکارم حاکم هستم» را تکرار کن و روی آن مراقبه کن.» (کتاب راز، راندا برن، ص ۳۴)
آن چه در دعای راندا برن چشم گیر است عبارتی است که اصلاً درخواست در آن وجود دارد؛ بلکه یک جمله تاکیدی است که فرد بر زبان جاری میکند و حتی مخاطب این جمله خدا هم نیست. بنابراین در قانون جذب، تواضع مطرح نیست، بلکه آن چه مبنای عمل قرار میگیرد، تکبر، خودستایی و انانیت است.
۲ ـ مخاطب در دعا خداوند است
دومین خصوصیت دعا در نگاه رهبری مربوط به مخاطب دعاست. یعنی آن که در دعا باید فراخوانده شود خداست و انسان در دعا با خدا هم کلام شده و با او به گفتگو میپردازد. ممکن است بعضی از خوانندگان این نوشته تصور کنند خصوصیت دوم گفتن ندارد و هر کسی این میزان از دعا را میفهمد؛ ولی واقعیت این است که همین نکته بسیار اولیه، در دعا بر مبنای قانون جذب اساساً وجود ندارد و اگر کسی این خصوصیت (مناجات با خدا) را به قانون جذب اضافه کند این اضافه، برچسبی ناهمگون با جذب است و اصولاً با این اضافه، تعریف قانون جذب عوض شده است.
رهبری در جملهای بسیار کوتاه، غیر از آن که حقیقت دعا را تعریف کرده، ماهیت قانون جذب را برملا ساخته و تفاوت آن را با دعا به خوبی بیان کردهاند:
«دعا یعنی چه؟ یعنی با خدا سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن». (۲۹/۷/۱۳۸۴)
جای دیگر گفتهاند:
«(در دعا) خود حرف زدن با پروردگار، با خدای متعال سخن گفتن.. برای انسان یکی از مقاصد و هدفهاست.» (۷/۱۲/۱۳۷۱)
هم چنان که از راندا برن نقل شد، در قانون جذب دیگران به ادای جملات تأکیدی دعوت میشوند، نه به عرضه خواهش و ارائه درخواست. عبارت «من بر افکارم حاکم هستم» که در کتاب راز توصیه شده اصلاً انسان با خدا در آن به گفتگو نمینشیند و حداکثر یک جمله تلقینی است که انسان میتواند با خودش نجوا کند. (کتاب راز، راندا برن، ص ۳۴)
همین طور شاکتی گواین در کتاب تجسم خلاق دیگران را به دعا فرا میخواند؛ اما انسانها را به ارتباط گرفتن با خداوند تشویق نمیکند، بلکه انسانها را ترغیب میکند که با خویش حرف بزنند و درخواست خود را با خود در میان گذارند نه با خالق خویشتن.
خانم کاترین پاندر کتابی مستقل در باب دعا با نام «قدرت دعا» نوشته است؛ اما آن چه که در این کتاب دیده نمیشود تمنا از خداست. این کتاب پر است از دعاهایی که کاترین پاندر توصیه میکند. آن چه که در کتاب قدرت دعا دیدنی است دعاهایی است که افراد با قرائت آن خود را مخاطب قرار داده و بدون این که نامی از خدا ببرند گمان میکنند معنوی شدهاند.
۳ ـ در دعا رشد فضایل اخلاقی مطرح است
در کتابهای اخلاقی مکرر آمده که دعا عامل خودسازی است. رهبری این جمله را این گونه تکمیل و توضیح دادهاند:
«دستاورد چهارم دعا خودسازی و رشد فضایل اخلاقی در انسان است.. بنابراین دعا میشود پلکان عروج انسان به سمت کمالات. متقابلاً دعا رذایل اخلاقی را از انسان میزداید؛ حرص و کبر و خودپرستی و دشمنی با بندگان خدا و ضعف نفس و جبن و بی صبری را از انسان دور میکند.» (۲۹/۷/۱۳۸۴)
در جملات بالا خودسازی این گونه توضیح داده شده که دعا باعث میشود فضایل اخلاقی در انسان رشد کند. دعا تنها این نیست که انسان با خدا هم کلام شود، بلکه از نگاه رهبری، یکی از پیامدهای دعا این است که باعث دوری انسان از رذایل اخلاقی نیز میگردد. چنین پیامدی در معارف دینی به «تهذیب نفس» از آن یاد شده است. رهبر انقلاب بر این کارکرد دعا، «تزکیه» نام نهادهاند و فرمودهاند: «در دعا هم تعلیم است و هم تزکیه.»(۲۹/۳/۱۳۸۸) در کلام دیگری این فایده را با تعبیر «پیراستن روح و پالایش کردن روح از وسوسهها» آوردهاند. (۱۹/۲/۱۳۸۴)
در قانون جذب، انسان به دنبالِ تعالی معنوی و پالایش روح از رذایل نیست. سمینارهای جذب پر از وعدههایی است که هیچ گاه محقق نمیشوند. شعارهایی مانند همسر رۆیاها، موسیقی دلخواه، ویلای دلچسب، اسکناسهای سبز، رفاه و خوشی که در محافل جذب بر سر زبانهاست تابلوهایی است که به عنوان غایت و آرمان معرفی میشوند. در یکی از منابع قانون جذب آمده است:
«همیشه به ثروتهای بیکرانی که در آینده به دست خواهید آورد، بیندیشید… همواره بگویید من ثروتمندم …کاری کنید که واقعاً کودک دورن شما، یعنی ضمیر ناخوداگاه شما ثروت را احساس کند و همان شرایط را برای شما فراهم نماید. احساس کنید، ثروت خود را و احساس کنید رفاه خود را … به نمادهایی از ثروت، مثل اسکناس، چک، و تصاویر شمشهای طلا خیره شوید و با آن معاشقه کنید …»(تکنولوژی فکر، آزمندیان، علیرضا ص ۲۳۸)
از این رو هیچ گاه در کتابها و جلسات قانون جذب، ارزشی به نام «خودسازی» تبلیغ نمیشود و مبارزه با هواها و امیال نفسانی، مجاهده به حساب نمیآید و طمع، به عنوان «رذیله» معرفی نمیشود. آرمانهای متعالی مانند تقرب به خدا، استواری در مقابل دشمن، ظلم ستیزی و.. که بارها و بارها در بیانات رهبری مورد تأکید قرار گرفتهاند در قانون جذب هیچ وقت ترویج نمیشوند و حتی ضدِ آن، ارزش معرفی میشود. چنان که در فیلم راز گفته میشود اگر با تروریسم مبارزه کنید آن را زیاد کرده و ناخواسته آن را تکثیر نمودهاید. رهبری چنین قلههایی را با دعا پیوند زده و دعا را به عنوان ابزار دستیابی به این آرمانها معرفی کرده است.
«اگر میخواهید در مقابل دشمن استوار باشید باید باب دعا را به روی خودتان باز کنید.» (۷/۱۲/۱۳۷۱)
نتیجه گیری
آن چه در قانون جذب با نام دعا از یاد میشود، نامی دیگر برای مدیتیشن غربی و مراقبه هندی است. چنین عملی وجه اشتراکش با دعا در معارف اسلامی، در حد اشتراک لفظی است. بنابراین اگر در قانون جذب، دعا تداعی خواستهها و یادآوری حاجت است؛ در اندیشه رهبری دعا نه تنها به زبان آوردن هدف، که «طلبِ حاجت» است. در قانون جذب، انسان با خود نیازش را در میان میگذارد؛ در اندیشه رهبری، «طلب حاجت» از خداوند صورت میگیرد. در قانون جذب انسان فرمان میدهد و طلبکارانه خواهش خود را مطرح میکند؛ در کلام رهبری انسان خواسته خود را توأم با خشوع و خضوع به زبان جاری میکند. در قانون جذب، انسان بر کرسی خدایی نشسته و «خودخدایی» میکند؛ در بیان رهبری، «طلب حاجت» به شکل تمنا و عرضه نیاز صورت میگردد. قانون جذب، از آن جا که ادعای «قانون» دارد، ادعای حصول قطعی نتیجه را داشته و نتیجه گراست؛ در حالی که در بیان رهبری، انسان با دعای خود دنبالِ به کرسی نشاندن خواسته خود نیست؛ بلکه در عالم تزاحم اسباب و علل، منتظرِ دست یابی به نتیجه دلخواه نیست و به آن چه خالق مهربان میپسندد، رضایت داده و به همان دل خوش میکند. در قانون جذب انسان با گاردی طلبکارانه و از جایگاه مافوق، با کائنات مواجه میشود؛ در اندیشه رهبری انسانی که دعا میکند خود را در جایگاه مادون دیده و از قدرت برتر هستی، تمنا میکند. هدف در قانون جذب، کسب غرق شدن در رفاه بیشتر و ارضاء حس فزون طلبی آدمی است؛ در حالی که دعا در اندیشه رهبری با هدف تهذیب نفس و تقوی و خودسازی و رشد فضایل اخلاقی انجام میگیرد.
خلاصه این که دعا در قانون جذب، یعنی انسان محوری و تمرکز بر امیال و هوسهای زودگذر آدمی؛ در حالی که دعا در اندیشه رهبری یعنی گردن نهادن به مقدراتِ الهی و پذیرش خدامحوری.
حمزه شریفی دوست
استاد حوزه و دانشگاه
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان